سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) عَنِ الْعِلْمِ؛ فَقَالَ (ع): «أَرْبَعُ كَلِمَاتٍ؛ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ بِقَدْرِ حَاجَتِكَ إِلَيْهِ وَ أَنْ تَعْصِيَهُ بِقَدْرِ صَبْرِكَ عَلَى النَّارِ وَ أَنْ تَعْمَلَ لِدُنْيَاكَ بِقَدْرِ عُمُرِكَ فِيهَا وَ أَنْ تَعْمَلَ لِآخِرَتِكَ بِقَدْرِ بَقَائِكَ فِيهَا»[1].
امام علی (ع) در روایت مذکور، فرموده است که علم در چهار کلمه خلاصه میشود- نظیر این تعبیر در کلمات امام کاظم (ع) نیز آمده است: «وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ فِي أَرْبَعٍ؛ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ»[2]. شاهد مثال، عنوان حدیث است که حضرت (ع) فرموده است که علم در چهار چیز است-؛
اول، اینکه خداوند را به اندازهای که به او نیاز داری، عبادت کن. ما خیلی به خدا محتاجیم. اصل وجود ما، نفس کشیدن ما و جای جای زندگی ما، از احتیاج و نیاز به خداوند متعال پر است. همین الآن که اینجا نشستهایم، اگر خداوند اراده کند، زندگی ما پایان میپذیرد که خودش فرموده است: «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَ يَسْتَقْدِمُونَ»[3].
پس وقتی اصل وجود ما به اراده ذات حضرت حق است، به طریق اولی در زمان وجود و زنده بودن نیز در همه چیز محتاج به اوییم و احتیاج ما به خداوند متعال حد و انتها ندارد. پس چون حاجت ما به خداوند بی حد و حصر است، عبادت ما نیز باید خیلی گسترده باشد و به عبادت کم اکتفا نکنیم و از خداوند بخواهیم که عبادت کم ما را به فضل و کرمش قبول کند و عرضه بداریم: ربنا عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک یا کریم. اگر خداوند بخواهد با عدالتش با ما رفتار کند، کارمان گیر است. در بعضی از روایات آمده است که امام کاظم (ع) به شخصی فرمود که این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِير»[4]؛ خدایا من را جزء کسانی که ایمانشان عاریهای و مقطعی است، قرار نده [که در زمان سختی، ایمان خود را از دست میدهند و ایمانشان فصلی است؛ مثلاً زنی در حرم چادر میپوشد و در خارج از حرم پوشش فرق میکند] و من را از مرز تقصیر خارج نکن [، یعنی به گونهای باشم که همیشه نسبت به تو احساس گناه و تقصیر بکنم و خود را مقصر بدانم].
نبی مکرم اسلام (ص) که در اوج عصمت و پاکی بوده است، مرتباً استغفار میکرده است. یکی از همسران پیامبر (ص) به آن حضرت (ص) گفت که این همه استغفار میکنید؟
در سوره حمد میخوانیم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[5] و این بدان معنی نیست که هدایت یک مرتبه دارد و تمام است، بلکه هدایت مراتبی دارد و ما از خداوند میخواهیم که مرتباً ما را هدایت کند و همه اعم از مردم عادی و معصومین (ع) این جمله را میگویند، در حالی که اگر صراط مستقیم مرز مشخصی داشت و یک مرتبه داشت، نیازی نبود که معصومین (ع) آن را تکرار کنند لذا از اینکه معصومین (ع) در عین عصمت و رسیدن به اوج کمال، از خداوند هدایت و صراط مستقیم را طلب میکنند، مشخص میشود که صراط مستقیم مرز مشخصی ندارد.
دوم، اینکه به اندازهای که تحمل عذاب الهی را داری، معصیت الهی را مرتکب بشو. عذاب الهی اینقدر سخت و دردناک است که انسان تحمل یک لحظه آن را ندارد لذا انسانی که طاقت عذاب الهی را ندارد، باید از گناه و معصیت دوری کند.
سوم، اینکه برای دنیای خود به اندازهای که میخواهی در آن عمر کنی، عمل کن. اکنون عمرها خیلی کوتاه شده است لذا ارزش ندارد که انسان برای این عمر کوتاه دنیایی بیش از حد تلاش کند و برای رسیدن به این دنیای چند روزه به حقوق دیگران تجاوز کند و حرص و ولع داشته باشد.
چهارم، اینکه برای آخرتت به اندازهای که در آن باقی خواهی بود، عمل کن. عالم آخرت همیشگی و تمام نشدنی است لذا انسان تا جایی که توان دارد، باید برای آخرتش تلاش کند.
خداوند متعال فرموده است: «خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً...»[6]؛ «خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ...»[7].
متأسفانه بعضی از انسانها برای دنیای خود بیش از اندازه تلاش میکنند و گویا اینکه آنان در دنیا جاوادنه خواهند بود و هیچگاه نخواهند مرد و بر عکس، برای آخرت خود هیچ تلاشی نمیکنند.
[1]. مسعود بن عيسى، ورام بن أبي فراس، مجموعة ورّام ، ج2، ص37.
[2]. محمد باقر بن محمد تقى، مجلسى، بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج75 ، ص328.
[3]. «الأعراف»:34.
[4]. کلینی، الكافي (ط- الإسلامية)، ج2، ص73.
[5]. «الفاتحة»:6.
[6]. «النساء»:57؛ «المائدة»:119؛ «التوبة»:22؛ «الأحزاب»:65 و... .
[7]. «هود»:107.