درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 4 مهر 1397 موضوع جزئی: تفسیر آیه 62 مصادف با: 16 محرمالحرام 1440 سال تحصیلی: 98-97 جلسه: 139 |
تفسیر آیه 62: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»[1]؛ كسانى كه [به پيامبر اسلام (ص)] ايمان آوردهاند و كسانى كه به آئين يهود گرويدند [پیروان حضرت موسی (ع)] و نصارى [پیروان حضرت عیسی (ع)] و صابئان [پيروان حضرت يحيى (ع)]، هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچگونه ترس و اندوهى براى آنها نيست [هر كدام از پيروان اديان الهى كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كردهاند، مأجور و رستگارند].
فرق بین خوف و حزن این است که خوف مربوط به آینده است و حُزن مربوط به چیزی است که شخص در گذشته انجام داده است.
خداوند متعال در آیه مذکور، از چهار دسته نام برده است و فرموده است که صرف پیروی از پیامبر اسلام (ص)، پیروی از حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و حضرت یحیی (ع) کافی نیست، بلکه پاداش الهی به کسانی تعلق میگیرد که به خدا و روز قیامت ایمان بیاورند و عمل صالح انجام بدهند لذا اگر شخص به خدا و روز قیامت ایمان نداشته باشد و عملش صالح نباشد، به صرف گفتن اینکه من پیرو یکی از پیامبران چهارگانه مذکور میباشم، او را مشمول پاداش الهی نخواهد کرد. این آیه شریفه بیانگر این است که آنچه ارزش دارد، واقعیتها و حقیقتهاست و صرف ادعا ارزشی ندارد لذا پاداش بر اساس واقعیت به انسان تعلق میگیرد و ادعای صرف پاداشی در پی نخواهد داشت.
نظیر آیه شریفه مذکور، در دو سوره دیگر نیز آمده است:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»[2]؛ آنها كه ايمان آوردهاند و يهود و صابئان و مسيحيان هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين خواهند شد.
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»[3]؛ مسلّماً كسانى كه ايمان آوردهاند و يهود و صابئان [ستارهپرستان] و نصارى و مجوس و مشركان، خداوند در ميان آنان روز قيامت داورى مىكند (و حق را از باطل جدا مىسازد.) خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است.
سؤال: علت طرح آیه مورد بحث [آیه 62 سوره بقره] از سوی خداوند متعال چیست؟
پاسخ: مفسرین گفتهاند که یهود و نصاری گاهی به خود میبالیدند و خود را امت برتر فرض میکردند و گاهی نیز در بین مسلمانان زمزمههایی به گوش میرسد که ما امت پیامبر آخرالزمان (ص) هستیم و بر دیگران برتریم و فخر فروشی میکردند و دین خود را به رُخ میکشیدند لذا خداوند متعال فرموده است که صرف ادعا پاداش الهی را در پی نخواهد داشت، بلکه باید به خدا و روز قیامت ایمان بیاورید و عملتان را اصلاح کنید تا مشمول پاداش الهی گردید و به قول معروف: در عمل کار برآید، به سخنرانی [سخندانی] نیست. پس آیه مذکور، در مقابل فخر فروشی مسلمانان، یهودیان، مسیحیان و صابئان نازل شده است.
آیه مذکور، با کلمه «إنّ» شروع شده است و «إنّ» به معنای تحقق و قطعیت است و اساساً جملات خبری در قرآن، همراه با شک و تردید نیستند، بلکه خداوند متعال با جملات خبریه در صدد بیان امر قطعی و انتقال یک مطلب قطعی به مخاطب است و در آیه مورد بحث [آیه 62 سوره بقره] نیز خداوند متعال در صدد بیان یک مطلب قطعی است و آن، اینکه مدعیان اسلام، یهودیت، مسیحیت و صابئیت به صرف ادعا مشمول پاداش الهی نخواهند شد، بلکه علاوه بر ادعا باید به خدا و روز قیامت ایمان بیاورند و عملشان را اصلاح کنند تا پاداش الهی شامل حال آنها شود و این یک امر قطعی و مسلم است و تردیدی در آن نیست.
اولین گروهی که در آیه مذکور، به آنان اشاره شده است، مسلمانان و مؤمنان میباشند. مسلمانان پیروان حضرت رسول اکرم (ص) میباشند که در آیه مذکور، با وصف مؤمنین از آنها یاد شده است.
نسبت بین اسلام و ایمان، عموم و خصوص مطلق است زیرا هر مؤمنی مسلمان است، ولی هر مسلمانی مؤمن نیست. «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لاَ يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[4]؛ عربهاى باديهنشين گفتند که ايمان آوردهايم. بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، خدا چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند. خداوند آمرزنده مهربان است.
واژه «آمنوا»، از ریشه ایمان است و انسان مؤمن کسی است که قلباً و لساناً به خداوند ایمان آورده است و در مقام عمل نیز به دستورات الهی پایبند است.
دومین گروهی که در آیه مورد بحث [آیه 62 سوره بقره]، به آنها اشاره شده است، یهودیان است که با تعبیر «هادوا»، از آنها یاد شده است.
در رابطه با واژه «هادوا»، دو احتمال متصور است:
احتمال اول، اینکه عدهای گفتهاند که واژه «هادوا»، عربی است و از ریشه «هود» به سکون «واو» به معنای رجوع و بازگشت است و «والذین هادوا»، یعنی کسانی که از اعمال زشت خود به سوی خداوند برگشتهاند و توبه کردهاند که مصداق بارز این افراد، پیروان حضرت موسی (ع) بودند که گوساله پرست شدند و از دستور حضرت موسی (ع) سرپیچی کردند که در آیات سابق به داستان آنها اشاره شد، ولی برگشتند و توبه کردند.
«...إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ...»[5]؛ ما به سوی تو بازگشت کردهایم... .
احتمال دوم که در کلمات معصومین (ع) بیشتر آمده است، این است که واژه «هادوا»، ریشه عربی ندارد، بلکه اسمی است که از آن فعل ساخته شده است. بنابراین، فعل «یهود» از اسم «یهودا» [یکی از فرزندان حضرت یعقوب (ع)] گرفته شده است. پس «هادوا» از فعل گرفته نشده است، بلکه از اسم گرفته شده است؛ همانگونه که واژه «تفرعن»، از «فرعون» که اسم است، گرفته شده است.
مسیحیان سومین گروهیاند که در آیه مورد بحث [آیه 62 سوره بقره]، به آنها اشاره شده است که پیروان حضرت عیسی (ع) میباشند و با تعبیر «نصاری»، از آنها یاد شده است.
دو احتمال در رابطه با واژه «نصاری»، وجود دارد:
احتمال اول، اینکه واژه «نصاری»، از واژه «نصرة» گرفته شده است؛ به این بیان که هنگامی که حضرت عیسی (ع) از مردم سؤال کرد که چه کسی من را یاری میکند؟ «فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»[6]؛ هنگامى كه عيسى از آنان احساس كفر (و مخالفت) كرد، گفت: «كيست كه ياور من به سوى خدا (براى تبليغ آيين او) گردد؟» حواريان [شاگردانِ مخصوصِ او] گفتند: ما ياوران خداييم؛ به خدا ايمان آورديم و تو (نيز) گواه باش كه ما اسلام آوردهايم.
احتمال دوم، اینکه واژه «نصاری»، به زادگاه حضرت عیسی بن مریم (ع) که شهر ناصره است، منتسب است و به این خاطر به پیروان حضرت عیسی (ع) نصاری گفتهاند و تعبیر «عیسای ناصری»، یعنی عیسایی که محل تولدش شهر ناصره است نیز در بعضی از تعبیرات آمده است که این احتمال را تأیید میکند. پس نصرانی یعنی کسی که به عیسایی که زادگاهش شهر ناصره است، منسوب است.
به صابئان به عنوان چهارمین گروه در آیه مورد بحث [آیه 62 سوره بقره]، اشاره شده است که بحث در رابطه با این گروه، انشاءالله، در جلسه آینده مطرح خواهد شد.