درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
ادامه تفسیر آیه30:
ما در جلسه گذشته دو سؤال مطرح کردیم که سؤال اول را پاسخ دادیم ولی پاسخ سؤال دوم باقی ماند که امروز بدان اشاره میکنیم.
سؤال اول این بود که آیا سخن ملائکه که گفتند: «أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ» اعتراض به خداوند متعال بوده یا نه؟
در پاسخ از این سؤال عرض کردیم شأن و جایگاه ملائکه که تربیت شده خداوند متعال هستند منزه است از اینکه در مقابل خداوند اعتراض کنند. بنابراین سخن ملائکه از روی اعتراض نبوده بلکه سؤالی برای رسیدن به حقیقت و پرده برداری از یک ابهامی بوده که در ذهنشان وجود داشته است. پس سؤال ملائکه برای درک و فهم حقیقت مسئله بوده نه از باب اعتراض.
سؤال دوم این بود که ملائکه از کجا میدانستند انسان در روی زمین مرتکب فساد و خونریزی خواهد شد و چرا ملائکه در رابطه با حضرت آدم (ع) دچار چنین پیشداوری شدند؟
پاسخ از سؤال دوم:
چند پاسخ از این سؤال داده شده:
پاسخ اول: ملائکه سابقه موجودی به نام انسان را قبل از آفرینش آدم (ع) مطلع بودند، قبل از آدم موجوداتی وجود داشتهاند که نام آنها طبق بعضی از تعبیرات «نسناس» بوده و این موجودات در روی زمین فساد میکردهاند لذا دچار سوء پیشینه بودند و این سوءِ پیشینه موجب شد که ملائکه رفتار این موجودات را به آدم ابو البشر تسرّی دهند و بگویند آدم هم همان رفتار را مرتکب خواهد شد.
روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه قبل از حضرت آدم (ع) هزاران موجود مثل او در روی زمین زندگی میکردهاند از جمله روایت زیر:
عن مولینا الامام الباقر (ع) قال: «لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّين»[2]؛ امام باقر (ع) به جابر بن یزید جُعفی فرمودند: شايد عقيده تو اين است كه خدا همين يك جهان را آفريده و جز شما بشرى نيافريده؟!! آرى بخدا هر آينه خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفريده است كه تو در آخر اين عوالم و آدمها هستى.
پاسخ دوم: پاسخ دوم این است که ملائکه علی الاجمال از وضعیت همین آدمی که قرار بود خلق شود مطلع بودند و خداوند متعال اجمالاً اطلاعاتی را به آنها داده بود، لذا با توجه به علم اجمالی نسبت به وضعیت آدم که خداوند تبارک و تعالی به ملائکه داده بود، ملائکه گفتند: آیا میخواهی موجودی را خلق کنی که در روی زمین فساد و خونریزی کند. لذا قضاوت ملائکه بر اساس علم اجمالی آنها نسبت به وضعیعت آدم بوده نه بر اساس عوالم قبل از آدم.
پاسخ سوم: احتمال سوم این است که خود ملائکه به فساد و خونریزی انسان پی بردند، یعنی وقتی کلمه «فی الارض» را از جانب خداوند متعال شنیدند که فرمود: «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة»، متوجه شدند به اعتبار اینکه «ارض» محدودیت دارد و انسانها میخواهند در این ظرف مکانی محدود زندگی کنند لذا منجر به تنازع و فساد خواهد شد و ملائکه با توجه به کلمه «فی الارض» به این امر پی بردند که چون انسانها منافع متفاوتی دارند و منافع آنها در ظرف مکانی محدود (کره زمین) منجر به کشمکش و تنازع میشود لذا گفتند: خلقت آدم باعث فساد و خونریزی خواهد شد.
ما عرض میکنیم هر سه احتمال فوق متصور است و این احتمالات با هم قابل جمع است هر چند عدهای احتمال سوم را تقویت کرده و گفتهاند: احتمال دوم مبتنی بر روایاتی است که ضعیف السند است لذا این احتمال مردود است، احتمال دوم هم که گفته شود قضاوت ملائکه درباره آدم بر اساس علم اجمالی آنها به وضعیت آدم بوده مردود است، لذا گفتهاند تنها احتمالی که درست به نظر میرسد احتمال سوم است ولی ما میگوییم هر سه احتمال فوق با هم قابل جمع هستند.
لذا ملائکه گفتند: اگر قرار است خلافتی در کار باشد ما فرشتگان سزاوارتر به خلافت هستیم نه آدمی که باعث فساد و خونریزی خواهد شد.
سؤال:
مقصود از «ملائکه» در این آیه شریفه (آیه30) چه کسانی هستند؟ آیا همه ملائکه مورد نظرند یا گروه خاصی از ملائکه؟
پاسخ:
در مورد «ملائکه» دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول: شیخ طوسی فرموده: منظور از فرشتگان و ملائکه در این آیه، همه فرشتگان نیستند بلکه ملائکهای مورد نظر هستند که در زمین ساکن هستند.[3]
مؤید احتمال اول:
اولاً: روایتِ تفسیر منسوب به امام عسکری (ع) که فیض کاشانی آن را نقل کرده ذیل آیه شریفه: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً...»[4]فرموده:
« الذين كانوا في الأرض مع إبليس و قد طردوا عنها الجنّ بنيّ الجان و خفّفت العبادة»[5]؛ یعنی ملائکه کسانی بودند که روی زمین بودند، بنابراین همه ملائکه مورد نظر نبوده بلکه فقط ملائکه ساکن زمین مورد نظر بودهاند.
ثانیاً: روایت دیگری هم وجود دارد که این مسئله را تأیید میکند که ملائکه نخست آسمانی بودند، سپس زمینی شدند و بعد از اینکه جریان جانشینی آدم مطرح شده به آسمان برگشتهاند، آن روایت عبارت است از: «بدلا منكم و رافعكم منها فاشتد ذلك عليهم لان العباده عند رجوعهم الى السماء تكون اثقل عليهم»[6]؛ تعبير به «رجوعهم الى السماء» نشان مى دهد كه فرشتگانِ مخاطب، سابقاً در آسمان بودند و هنگام خطاب، در زمين ساكن بودند و مقرر شد كه دوباره به آسمان باز گردند و چنين نزول صعودى بعيد است شامل همه فرشتگان شود؛ زيرا برخى از آنان حاملان عرش و نيز مدبرات امور در همه عالمند، نه خصوص زمين لذا امکان نزول آنها در زمین وجود نداشته تا امر به صعود شوند.
احتمال دوم: منظور از «الملائکة» همه فرشتگان میباشد، چون لفظ «الملائکة» جمع محلّی به الف و لام است و بر عموم دلالت میکند و چون مخصِّصی هم وجود ندارد لذا گفتهاند همه فرشتگان مورد نظر هستند نه گروه خاصی از آنها.
عدهای گفتهاند: جمع محلّی به لام (الملائکة) مفید استغراق و عموم است ولی عدهای دیگر از مفسرین گفتهاند: نه «الف و لام» و نه «ملائکه» که مدخول «الف و لام» است بر استغراق و عموم دلالت ندارند.
کما اینکه بعضی گفتهاند: لفظ «کل» در آیه شریفه: «فسجد الملائکة کلّهم اجمعون»[7] به اعتبار همین ملائکه زمینی است یعنی همه ملائکه زمینی سجده کردند و بعضی دیگر گفتهاند: منظور از الملائکه به اعتبار لفظ «کل»، کل ملائکه است اعم از زمینی و آسمانی.
«والحمد لله رب العالمین»