درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری موضوع کلی: سوره بقره تاریخ: 7 خرداد 1393 موضوع جزئی: تفسیر آیه 29 مصادف با: 28 رجب 1435 سال: چهارم جلسه: 57 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
تفسیر آیه 29 سوره بقره:
«هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ»[1]؛ او خدايى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چيز آگاه است.
همان طور که حیات و آفرینش زمین ما را به توحید و خداشناسی دعوت میکرد آفرینش آسمانها هم این گونه است لذا خدای متعال میفرماید: او خدايى است كه همه آنچه را (از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چيز آگاه است.
معانی واژهها:
«ثُمَّ اسْتَوى»: این جمله در این آیه شریفه به این معناست که خداوند اول در مورد زمین صحبت کرده و بعد در مورد آسمان صحبت میکند. ظاهر کلمه «ثُمَّ» با توجه به آنچه در ادبیات خواندهایمترتیب وقوعی را دلالت میکند. «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ * ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ * ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ * ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»[2]؛ او را از نطفه ناچيزى آفريد، سپس اندازهگيرى كرد و موزون ساخت، سپس راه را براى او آسان كرد، بعد او را ميراند و در قبر پنهان نمود، سپس هر گاه بخواهد او را زنده مىكند!
«ثُمَّ» در این آیه شریفه دلالت بر ترتیب وقوعی میکند که از نظر آفرینش اول خلقت آسمانها است و بعد خلقت زمین.«أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها* رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها* وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها* وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها»[3]؛ آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاد؟! سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت، و شبش را تاريك و روزش را آشكار نمود! و زمين را بعد از آن گسترش داد. کلمه «ثُمَّ» در این آیه شریفه بر ترتیب وقوعی دلالت میکند که خداوند میفرماید آیا آفرینش شما سختتر است یا آفرینش آسمانها و بعد سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت.
اما کلمه ثم در آیه 29 سوره بقره «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ» بر ترتیب ذکری دلالت میکند، چون آفرینش آسمان قبل از آفرینش زمین است.
«اسْتَوى»: بر استیلاء و تسلط دلالت دارد. «اسْتَوى» از ریشه «سوا» است و معنی سوا در اینجا تسلط همراه با اعتدال است، یعنی کاری که انسان بر آن تسلط پیدا میکند و همراه با اعتدال است. «استوى» از ماده «استواء» گرفته شده كه در لغت به معنى تسلط و احاطه كامل و قدرت بر خلقت و تدبير است، ضمنا كلمه «ثم» در جمله «ثم استوى الى السماء» الزاما به معنى تأخير زمانى نيست بلكه مىتواند به معنى به معنى تأخير در بيان و ذكر حقايقى پشت سر هم بوده باشد.
«استوی» اگر با «الی» قرین شود، مانند « ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ» به معنای «پرداختن» میباشد، یعنی قصد و توجه نمودن و اگر با «علی» استعمال شود، مانند «ثم استوی علی العرش»به معنای استیلا و فراگیری سلطه تدبیری است. از همین قبیل است گفته:
قد استوی بشر علی العراق من غیر سیف و دم مهراق
بشر (برادر عبدالملک بن مروان) را ستایش می کند، که بدون خون ریزی بر حکومت عراق مستولی گشت.
در نتیجه آیاتی که در آنها واژههای «عرش، کرسی و استوی» به کار رفته، همان معنای کنایی متعارف آن منظور می باشد و نبایستی معانی حقیقی آن را گمان نمود.
در نتیجه هر جا «اسْتَوى» با «الی» متعدی شود به معنای پرداختن است و هر جا با «علی» متعدی شود به معنی استیلا و فراگیری است و در این آیه شریفه « ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ» (به معنی سپس به آسمان پرداخت) است.
«اِلَى السَّماءِ»: کلمه «سماء» از ماده «سُمُو» به معنای رفعت و بلندی مادی است که فوق خودمان است و بعضی مواقع منظور از سماء نگاه به بالا و رفعت نیست بلکه منظور از سماء، عالم ملکوت است؛ مانند آیه شریفه: «قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ»[4]؛ نگاههاى انتظار آميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مىبينيم! اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد! و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مىدانند اين فرمانِ حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده؛ (و در كتابهاى خود خواندهاند كه پيغمبر اسلام (ص) به سوى دو قبله، نماز مىخواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن اين آيات) غافل نيست!
«والحمد لله رب العالمین»